سیاسی شدن یک فنجان قهوه

پلمپ کافه‌ها در ایران؛ از قم تا شمال کشور. محدودیت‌ها فضاهای گفت‌وگو و معاشرت را تهدید می‌کند، اما نیاز اجتماعی پا برجاست.
عکاس: شاهین حسن‌زادگان
عکاس: شاهین حسن‌زادگان

کافه‌نوشت:در مشهد مجوز کنسرت نمی‌دهند و در قم هم از این به بعد مجوز کافه. هر دو هم به بهانه اینکه شهرهای مذهبی هستند و نباید در آن حرمت‌شکنی اتفاق بیفتد. مسئولان فرهنگی مشهد موسیقی را باعث رفتارهای هنجارشکنانه می‌دانستند و در قم هم مسئولین و نماینده‌های شهر گفتند که قم جایی برای هتک حرمت نیست.

افتتاحیه، دستگیری و عذرخواهی

اما ماجرای ممنوعیت راه‌اندازی کافه در قم از کجا شروع شد؟ از جایی که براساس خبرها، یک کافه بدون داشتن مجوز، راه اندازی شد و مراسم افتتاحیه خود را با موزیک و دورهمی ‌برگزار کرد. فیلم‌های افتتاحیه که انتشار پیدا کرد، بلافاصله کافه پلمپ شد و صاحب کافه هم دستگیر شد. هرچند فردای همان روز صاحب کافه یک ویدئوی عذرخواهی منتشر کرد اما ماجرا به همین جا ختم نشد. در همان روز خبر رسید که دیگر از این به بعد در قم مجوزی برای راه اندازی کافه صادر نخواهد شد. محمد مسگری عضو شورای شهر قم گفته: «تعداد واحد‌های فعال در قم بیش از نیاز شهر است و به همین دلیل سیاست فعلی بر عدم صدور مجوز جدید و ساماندهی وضعیت واحد‌های موجود متمرکز شده است.» محمد منان رییسی نماینده مجلس شورای اسلامی‌ هم با لحنی تندتر درباره این اتفاق گفته: «اگرچه مطلع شدم که کافه مذکور امروز پلمب شده، اما این به هیچ وجه کافی نیست؛ مدیر این کافه هنجارشکن بایستی در دادگاه محاکمه شود و قوه قضا نیز ابدا نباید نسبت به فک پلمب کافه اقدام کند. لغو مجوز این نوع کافه‌های هنجارشکن، حداقل انتظار ما در قبال این افتضاح است؛ در غیر این صورت به تکلیف شرعی و انقلابی خود عمل خواهم کرد.»

از کافه به زیرزمین

از نگاه جامعه‌شناسی، کافه‌ها فقط محلی برای نوشیدن قهوه نیستند؛ آن‌ها به «فضای سوم» تبدیل شده‌اند. فضایی میان خانه و محل کار که در آن گفت‌وگو، شبکه‌سازی اجتماعی، خلاقیت و حتی نوعی رهایی فردی شکل می‌گیرد. با محدود شدن این فضا، جوانان به سمت فضاهای غیررسمی‌یا زیرزمینی سوق پیدا می‌کنند؛ جایی که نه تنها کنترل اجتماعی کمتر است، بلکه امکان شکل‌گیری هنجارشکنی‌های شدیدتر نیز وجود دارد.

توقف صدور مجوز کافه در قم، پیام دیگری هم دارد، حذف بخشی از تجربه‌ی زیسته‌ی جوانان. جامعه‌ای که فرصت‌های مشروع برای معاشرت و تعامل را محدود کند، ناخواسته زمینه‌ی شکاف نسلی، مهاجرت فرهنگی و حتی بی‌اعتمادی اجتماعی را گسترش می‌دهد.در سوی دیگر، این تصمیم می‌تواند به نماد مقاومت فرهنگی بدل شود. درست همان‌طور که جامعه‌شناسان می‌گویند: هرگاه فضاهای عمومی‌بسته شوند، انرژی اجتماعی به‌دنبال روزنه‌های تازه خواهد گشت. کافه‌ها شاید تعطیل شوند، اما نیاز به تعامل، موسیقی و گفت‌وگو از بین نخواهد رفت؛ فقط شکل‌های جدیدی پیدا می‌کند.

پلمپ، از شمال تا جنوب

در تعطیلات آخر تابستان که خیلی از مردم راهی شمال ایران شدند، خبر پلمپ کافه‌ها لابه لای ترافیک سنگین جاده چالوس و اسکان گوش می‌رسد. کافه ساعدی‌نیا شعبه رویان پلمپ شده. روابط عمومی ‌مجموعه درباره علت پلمپ شدن صحبتی نمی‌کند اما هر چه که هست، در روزهای پر از تعطیلی و مسافر، یکی از شعبه‌های تازه افتتاح شده این برند پلمپ شد. خبر تعطیلی برای شهرهای دیگر هم هست. شیراز، اصفهان، تهران و این چرخه هر روز تکمیل‌تر می‌شود. خیلی از کافه‌هایی که مدت‌ها بود خبری از پلمپ شدنشان نبود دوباره زیر ذره‌بین قرار گرفتند. یک روز عده‌ای حتی گاهی بدون حکم قضایی می‌آیند، کافه را پلمپ می‌کنند و توضیحی هم ارائه نمی‌دهند. صاحب یکی از کافه‌ها می‌گوید:« حتی به باز شدن دوباره هم امیدی نداریم. فکر کنم برای همیشه قرار است تعطیلمان کنند.»

تاریخ همیشه تکرار می‌شود

بستن کافه مربوط به امروز ایران نیست. در دل تاریخ، کشورهای زیادی بودند که فرمان تعطیلی کافه‌های شهر را صادر کردند اما دوام زیادی نیاورند. کافه‌ها در انگلستان «دانشگاه‌های یک پنی» نام گرفتند. فضایی که در آن کارگران و روشنفکران کنار هم می‌نشستند و درباره سیاست حرف می‌زدند. همین شد که چارلز دوم در سال ۱۶۷۵ دستور تعطیلی کافه‌ها را داد. اما اعتراض عمومی ‌آن‌قدر شدید بود که تنها چند هفته بعد فرمان لغو شد. در پاریس پیش از انقلاب فرانسه کافه‌ها محل انتشار روزنامه‌های زیرزمینی و گفت‌وگوهای روشنگری بودند. پلیس بارها دستور محدودیت داد، اما همین کافه‌ها بودند که به پایگاه انقلابیون ۱۷۸۹ تبدیل شدند.

حالا حدود سه سالی است که کار برای کافه‌ها بسیار سخت‌تر از قبل شده است. اما نیاز به معاشرت، گفت‌وگو و موسیقی در دل جامعه خاموش نمی‌شود. تجربه‌های تاریخی گواه آن است که هر جا فضاهای عمومی بسته شده‌اند، جامعه مسیر تازه‌ای یافته است. شاید این بار هم فنجان قهوه‌ای که سیاسی شده، روزی دوباره بر میزها برگردد.

پست های مرتبط