استبداد الگوریتم، چرا همه کافیشاپها شبیه هم شدهاند؟
- آزاده محنتی
- 5دقیقه
کافه نوشت: استبداد الگوریتم در سالهای اخیر باعث شده اگر به هر شهر بزرگی در جهان سفر کنید و وارد یک کافیشاپ مستقل شوید، احتمال زیادی وجود داشته باشد که با فضایی آشنا روبهرو شوید.دیوارهای سفید، گیاهان آپارتمانی، میزهای چوبی ساده، لامپهای رشتهای و یک تابلو با فونت دستنویس. این طراحیها با وجود ظاهر منحصربهفرد، در واقع از الگویی جهانی تبعیت میکنند. کایل چایکا نویسنده ای این مقاله که همزمان این شباهت را در مکان های جغرافیایی متفاوت مثل نیویورک، سئول، لیسبون، و ملبورن نیز مشاهده کرده، بررسی نموده و به این نکته رسیده که این شباهت اما یکی از مهمترین آنها، الگوریتمها هستند. همگی حاصل مجموعه ای از فشار پلتفرمهایی مانند اینستاگرام گوگل مپ، اوبر و تیک تاک است که از طریق الگوریتمهایشان، طراحی کافیشاپها و فضاهای عمومی را شکل میدهند و تجربه ما از شهر و زندگی را تغییر میدهند.
چگونه الگوریتم، فضا را بازطراحی میکنند؟
چایکا عنوان می کند الگوریتمها با تحلیل رفتار کاربران، بهتدریج فهمی از آنچه که مردم دوست دارند به دست میآورند و سپس آن الگوها را تقویت میکنند. در زمینه طراحی داخلی، کافیست نوع خاصی از چیدمان، نور، رنگ یا المان بصری در فضای مجازی محبوب شود؛ الگوریتمها همان سبک را به کاربران دیگر توصیه میکنند. این روند باعث میشود بسیاری از کسبوکارها و طراحان به جای اصالت، الگوبرداری کنند. در نتیجه طراحی کافیشاپها از خلاقیت محلی و تجربه انسانی، به یک فرمول جهانیشده تبدیل میشود؛ فرمولی که توسط شبکهای از ترجیحات دیجیتال شکل گرفته است. این فضاها طوری طراحی میشوند که در عکس خوب به نظر برسند و بهجای “محلی برای نشستن یا فضای اجتماعی” تبدیل به “بکگراند عکس اینستاگرامی” میشوند.
طراحی برای دوربین، نه برای انسان
در طراحی زیباییشناسی جدید، لنز دوربین جایگزین بدن انسان شده است. فضاها طوری چیده میشوند که قاب خوبی داشته باشند، نور طبیعی از زاویه درستی بتابد، رنگها در پلتفرمها جذابتر دیده شوند و عناصر تزئینی مثل گلهای مصنوعی یا تابلوهای نئونی با عباراتی کلیشهای توجه را جلب کنند. این همان چیزیست که نویسنده آن را فضای الگوریتمی مینامد: «فضایی که برای مصرف دیجیتال طراحی شده، نه برای تجربه زیسته». نقطه ی اوج این روند را میتوان در پدیده Instagram Wall دید، بخشی از فضا که صرفاً برای گرفتن عکس طراحی میشود و عملاً هیچ کارکرد فضایی دیگری ندارد. چنین طراحیهایی حتی در دوره پاندمی کرونا نیز به رشد خود ادامه دادند، چون اگرچه مردم کمتر بیرون میرفتند، اما همچنان از طریق شبکههای اجتماعی با فضاها در تماس بودند.
الگوریتمها چگونه بر سلیقه و تصمیمگیری تأثیر میگذارند؟
کارکرد اصلی الگوریتمها در توصیهکردن است: چه بخوریم، کجا برویم، چه چیزی بخریم، و کجا عکس بگیریم. وقتی الگوریتمها به ما میگویند که این کافیشاپ عالی است؛ ما بدون آنکه متوجه باشیم در حال تکرار الگوهایی هستیم که قبلاً توسط هزاران نفر دیگر دنبال شدهاند. این توصیهها، که اغلب مبتنی بر جذابیت بصری هستند، به طراحی فضاها جهت میدهند. بهمرور، فضاهایی که بیشترین تعامل را دارند الگوهای غالب طراحی میشوند. در نتیجه کافیشاپها و رستورانها و حتی بوتیکها، به نسخههایی از یکدیگر تبدیل میشوند گرچه ممکن است در ظاهر تفاوتهای اندکی داشته باشند. این یک چرخه ی بسته است: کاربران با انتخابهایشان الگوریتم را تغذیه میکنند و الگوریتم همان انتخابها را بازتولید میکند.
مقاومت علیه زیباییشناسی الگوریتمی
در میان این یکدستی جهانی، برخی معماران، طراحان داخلی و صاحبان فضاها تلاش میکنند تا در برابر فشار الگوریتمی مقاومت کنند. آنها سعی میکنند فضاهایی بسازند که:
- از فرهنگ محلی، خاطره جمعی و سنتهای طراحی الهام بگیرند.
- به جای الگوریتم، با تجربه ی واقعی انسانها هماهنگ باشند.
- بر حضور فیزیکی، صمیمیت و تعامل اجتماعی تمرکز داشته باشند.
چنین فضاهایی معمولاً نامنظمتر، شخصیتر و صمیمیترند. در آنها صندلیها یکی نیستند، به دیوارها رنگ پاشیدهاند، منو با دست نوشته شده و موسیقی از پلیلیستی شخصی پخش میشود. ممکن است برای اینستاگرام ایدهآل نباشند اما برای روح انسان دلنشیناند. اما حتی این فضاها هم در امان نیستند. اگر روزی محبوب شوند و توسط کاربران زیاد دیده شوند، الگوریتم آنها را شناسایی میکند، توصیهشان میکند، و دوباره آنها هم به بخشی از زیباییشناسی غالب تبدیل میشوند.
فراخوان به بازاندیشی در طراحی فضا
در پایان، نویسنده با نگاهی انتقادی، این پرسش را مطرح میکند: در دورانی که فضاها برای تعامل دیجیتال ساخته میشوند، چگونه میتوانیم تجربه انسانی، حضور واقعی و معنا را به طراحی فضا برگردانیم؟ آیا میتوان فضاهایی خلق کرد که مقاوم در برابر الگوریتم باشند؟ فضاهایی که بهجای فالوئر و لایک، احساس و ارتباط را هدف بگیرند؟
او پیشنهاد نمیکند که فناوری و رسانه را کنار بگذاریم، بلکه دعوت به آگاهی میکند: «اگر بدانیم الگوریتمها چگونه سلیقه ما را شکل میدهند، شاید بتوانیم انتخابهایی آگاهانهتر، و طراحیهایی انسانیتر داشته باشیم». این مقاله هشدار میدهد که جهان در حال حرکت بهسمت یکدستیِ زیباییشناسیست. دنیایی که فضاها در آن به محتوای دیجیتال تبدیل میشوند، طراحی برای الگوریتمها صورت میگیرد، و تجربه ی فیزیکی به حاشیه میرود. اگرچه این روند جذاب، راحت و پربازده بهنظر میرسد، اما در بلندمدت ممکن است تنوع، معنا و لذت واقعی از فضا را از ما بگیرد. بنابراین، آینده طراحی کافیشاپها و فضاهای شهری، به انتخاب ما وابسته است: آیا الگوریتمها را محور تصمیمگیری قرار میدهیم؟ یا تلاشکنیم تجربه ی انسانی، خلاقیت محلی و هویت را به کافه ها بازگردانیم؟
پست های مرتبط
کافه، پادزهرِ عصر انزوا
کافههای تهران به استقبال روز جهانی قهوه میروند

