آفت تصمیمات نادرست بر نهال صنعت قهوه ایران
- سارا مالکی
- 5دقیقه
کافهنوشت: داستانهای پشت فنجان قهوه همیشه جذاب بودهاند، شاید به خاطر عشقی که در تولید هر دانه قهوه نهفته است یا اثری جادویی که نوشیدن هر جرعه قهوه بر انسان دارد. داستان پر شور قهوه حالا چند سالی است که به ایران رسیده. در فصل جدید این داستان، ایران به صنعت قهوه دنیا معرفی شده است. حدود یک دهه قبل، تصویر صنعت قهوه ایران به چیزی که حالا شاهد هستیم هیچ شباهتی نداشت. حالا این صنعت که به زعم فعالانش «بسیار جوان» است، بسیاری از کارگاههای برشتهکاری را به کارخانههای بزرگ تبدیل کرده و دوران طلایی کافهداری در ایران در پی رشد آن آغاز شد. در طی این سالها صدها شغل دیگر پیرامون دانههای کوچک قهوه شکل گرفت. موج صنعتی شدن تولید قهوه در ایران پرشور آغاز شد اما حالا برای ادامه مسیر و رسیدن به بلوغ با موانعی جدی روبهرو است که فعالان این صنعت را نگران روزهای نیامده میکند.
«تحریمهای بینالمللی» و «تصمیمات نادرست داخلی» مجموعهای از مشکلات را پیش پای صنعت قهوه ایران گذاشتهاند که در گفتگو با حسام ربیعی، رییس انجمن ملی قهوه ایران و امیر فاضلزاده، فعال صنعت قهوه سعی کردهایم آنها را واکاوی کنیم.
ربیعی بعد از پایان تحصیلاتش در آمریکا، ده سال قبل با فکر تاثیرگذاری در صنعت قهوه به ایران بازگشت و حالا به ایجاد یک نظام جامع برای هدایت صنعت قهوه کشور در مسیری صحیح اعتقاد دارد. فاضلزاده نیز با عشق به قهوه، مهندسی برق را کنار گذاشت و از فعالان نسل اول صنعت قهوه است که حالا علاوه بر کافهداری، مدرس و داور بینالمللی قهوه نیز هست. فاضلزاده نگران فرسایشی شدن مسیر رشد صنعت قهوه و پایین بودن کیفیت دانههای سبز وارد شده به ایران است. او عقیده دارد بخش بزرگی از مشکلات، با پیوند متخصصان قهوه و سرمایهگذاران صنعت قابل حل است. این گفتگو ترسیم صنعت قهوه، ریشهیابی مشکلات آن و پیشنهاداتی برای بهبود اوضاع صنعت قهوه است.
رشد تعداد کافهها در سراسر ایران در سالهای اخیر به قدری زیاد بوده که اصلا قابل چشمپوشی نیست. فکر میکنید آیا تمایل به کافهداری باعث رشد صنعت قهوه شد یا برعکس این صنعت قهوه بود که موتور محرک رشد کافهها شد؟
ربیعی: من فکر میکنم اینها اتفاقاتی بودند که توامان رخ دادند. عقیده دارم این یک صحبت تکراری است که ما ابتدا قهوهخور بودهایم و بعد چایخور شدهایم و حالا باز به قهوه خوردن بازگشتهایم. به نظر من اینطور نیست که ما ناگهان تصمیم گرفته باشیم به مدل اجداد خودمان بازگردیم. اتفاقی که افتاد این بود که کافه تبدیل به فضایی شد که آدمها به آنجا رفتند تا با یکدیگر معاشرت بکنند و از یک جایی حاکمیت این کار را به صورت دادن مجوز به کافهها تسهیل کرد و به فضاهای غیرتجاری مثل کافهکتابها یا کافهگالریها هم فرصت داده شد تا بتوانند قهوه سرو کنند. از طرف دیگر با گسترش شبکههای اجتماعی ما در معرض اتفاقات جهانی قرار گرفتیم و نسل جدید هم از این طریق به قهوهنوشی روی آورد. به همین دلیل فکر نمیکنم بتوان گفت که کافه باعث شد که مردم قهوهخور بشوند. بله ما در کشور به شکلی که الان مشاهده میکنیم برشتهکاری قهوه نداشتیم اما با علاقهای که مردم به نوشیدن قهوه پیدا کردند سرمایههایی به سمت این کار حرکت کردند. به خصوص از زمانیکه واردات قهوههای خارجی به کشور ممنوع شد، بسیاری از فعالان این حوزه به سمت پر کردن این خلا حرکت کردند.
این ممنوعیت از چه سالی آغاز شد؟
فاضلزاده: فکر میکنم سال ۹۷ بود که زمزمههای ممنوعیت واردات دانههای قهوه روست شده برای خردهفروشی آغاز شد. خود من تا این سال در زمینه واردات یکی از برندهای خارجی فعال بودم اما بعد از این ممنوعیت به سمت تولید رو آوردم.
ربیعی: بله در آن زمان خیلی از دوستانی که نمایندههای برندهای خارجی بودند، بعد از این ممنوعیت به فکر روست کردن دانه سبز قهوه در داخل کشور افتادند و به این ترتیب در کنار چند برند داخلی که از قبل کارگاههای برشتهکاری داشتند، این دوستان واردکننده هم به سمت تولید حرکت کردند. خب با این ممنوعیت روست قهوه بیشتر شد. از طرفی کافهها در حال گسترش بودند و همزمان فرهنگ قهوه نوشیدن در میان نسل جدید به صورت مصرف خانگی قهوه نیز در حال رشد بود و نسل جدید فرهنگ قهوه نوشیدن را به خانوادههایشان منتقل کردند. الان فکر میکنم قهوه در سبد کالاهای بسیاری از خانوادهها قرار گرفته است.
بله فرهنگ قهوهنوشی طی بیشتر از یک دهه گذشته مدام در حال رشد بوده است اما به نظر میرسد طی سه چهار سال اخیر، رشد مصرف قهوه در ایران جهشی بوده است. میزان واردات و رشد تعداد کافهها در سالهای اخیر به خوبی این موضوع را نشان میدهد.
فاضلزاده: دقیقا همینطور است. اگر در یک دهه گذشته به این موضوع نگاه کنیم اتفاقی که افتاده این است که کافهداری نه به عنوان یک کسب و کار بلکه به عنوان یک بستر فرهنگی رشد کرده است. یعنی کافه به عنوان نقطه تماس قهوه و مصرفکننده بوده است. و وقتی کافهداری به عنوان یک بستر فرهنگی رشد میکند، به همان نسبت مصرف قهوه هم افزایش پیدا میکند و این زنجیره تامین که شامل واردکننده قهوه سبز، واردکننده تجهیزات، آموزش و… میشود، اینها هم توسعه پیدا میکنند. اینکه سوال اینطور مطرح میشود که کافهداری چطور باعث رشد صنعت قهوه میشود، از نظر من این ابتدا به رشد بستر فرهنگی بازمیگردد. این بستر مواجه مصرفکننده و قهوه را بیشتر میکند و به تبع این مواجه، زنجیره تامین نیز پویاتر و زندهتر میشود.
خب در این میان شاخصهایی نیز وجود دارند که بر اساس آنها میتوان گفت قهوهنوشی در یک کشور چقدر رشد کرده است. برای مثال شاخص «قهوه تخصصی» یکی از شاخههایی است که ما قبلا اصلا آز آن نمیشنیدیم اما اخیرا زیاد درباره این نوع قهوه به گوش میرسد و شاهد سرو قهوههای تخصصی در کافهها هستیم. یا مثلا نوع برخورد مصرفکننده با قهوه که میبینیم برای مصرفکننده این موضوع اهمیت پیدا کرده است که بداند قهوهای که خریداری میکند از چه منطقهای است یا با چه روشی فرآوری شده است. اینها نشان میدهد که مواجه مصرفکنندهها با قهوه خیلی بیشتر شده است و به همان نسبت تعامل بیشتر شده و رشد هم اتفاق افتاده است.
من احساس میکنم که برای مثال در اوایل دهه گذشته کافه رفتن صرفا برای نوشیدن قهوه یا خوردن یک میانوعده نبود و حرکتی روشنفکرانه به شمار میرفت. اما چیزی که حالا به نظر میرسد این است که فضای کافهها به سمت تجاری شدن رفتهاند به این معنا که اگرچه همچنان دیدن دوستان یا بحث پیرامون مسایل روز در کافهها اهمیت دارد اما امروزه هدف، بیشتر نوشیدن قهوه است و افراد به دنبال نوشیدن قهوه خوب در کافهها هستند و خود قهوه به تنهایی دلیلی برای کافه رفتن است.
فاضلزاده: بله با همین فرضی که شما میگویید بر خلاف سایر کشورها در اروپا یا آمریکا که مصرف خانگی همیشه محرک بازار و صنعت قهوه بوده است، این مسیر در ایران برعکس بوده است. یعنی ابتدا یک زیست اجتماعی در کافهها رخ داد و کافهها تبدیل شدند به محلی برای ترویج زندگی مدرن شهری و قهوه تبدیل به بخش مهمی از این سبک زندگی شد. یعنی از ابتدا قهوه یک نیاز روزانه خوراکی در ایران نبود و بعدا تبدیل به یک نیاز شد. بنابراین بسیاری از ما با قهوه در کافهها آشنا شدیم و این مسیر تا خانههای بسیاری از ما ادامه پیدا کرد و حتی تبدیل به شغل بسیاری از ما شد. خیلی از دوستانی که حالا به صورت تخصصی در صنعت قهوه و کافهداری فعالیت دارند از دل همین کافهنشینیها به سمت تخصص رفتند. بسیاری از آنها مواجهای که با قهوه داشتند را ادامه دادند و به چشم یک تخصص به آن نگاه کردند و به مرور جزییات قهوه نمایان شد و ابعاد جدیتری از آن در جامعه دیده شد.
بله، دقیقا میتوان درک کرد که قهوه نوشیدن چطور از یک حرکت اجتماعی در کافهها به جایی رسید که حالا در ایران بازار بزرگی پیدا کرده است تا جاییکه علاوه بر کافهها، رشد تعداد مصرفکنندههای خانگی قهوه محرکی برای رشد صنعت شد.
ربیعی: واقعیت این است که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، مصرف قهوه افزایشی بوده است. یکی از دلایلی که قیمت قهوه سبز در دنیا بالا رفته است، به رشد تقاضای قهوه در هند و چین بازمیگردد در حالیکه در این کشورها چای نقش مهمی دارد. در کشورهای همسایه هم همینطور است.
ایران هم از این قایده مستثنی نبوده و ما حالا در مصرف قهوه، در جایی قرار داریم که ترکیه ۱۰ سال قبل قرار داشت. میخواهم بگویم ترکیه طی ۱۰ سال به جایی که حالا قرار دارد رسیده است. امارات متحده عربی یا عربستان سعودی نیز در سالهای اخیر در مصرف قهوه رشد بالایی داشتهاند و سرمایهگذاریهای سنگینی در این کشورها در صنعت قهوه انجام میشود. بنابراین کارکرد قهوه در ایران یا کشورهایی که نام بردیم در حال نزدیک شدن به چیزی است که در کشورهای اروپایی و آمریکایی شاهد هستیم.
ما بخشی در قهوه داریم که فعالان و دوستان خیلی روی آن تمرکز کردهاند و آن بخش قهوه تخصصی و وارد کردن آن به ایران است، اما بخش دیگری هم داریم که واقعا کاربردی است یعنی ما شاید تا همین ده سال قبل قهوه بیرونبر نمیدیدیم و اگر کسی میخواست قهوه بنوشد باید به شکل کاملا سنتی به کافه میرفت. ما همین حالا هم در منو کافههای قدیمی یا سنتی عبارت «نسکافه» را میبینیم که همان قهوه فوری است، یعنی افراد حتی برای خوردن قهوه فوری هم به کافه میرفتند. اما امروز قهوههای بیرونبر خیلی مهم شدهاند و حتی کافههایی که جا برای نشستن دارند نیز حتما لیوانهای بیرونبر دارند زیرا مصرفکننده امروزی از قهوه استفاده کاربردی میکند برای سرحال شدن.
یک اتفاق مهمی هم که در این رابطه حداقل در کشور ما افتاد این بود که یک بخشی از واردات زیادی که در حوزه دانه سبز میشود و رشد مصرف قهوه که به خانوادهها نیز تسری پیدا کرد، از طریق افرادی بود که پس از ترک اعتیاد به موادمخدر، به نوشیدن قهوه روی آوردند.
یعنی میزان مصرف این بخش از جامعه به قدری زیاد بوده که میتوان بخشی از تمایل به رشد مصرف قهوه را با آن مرتبط دانست؟ آیا آماری در این زمینه وجود دارد؟
ربیعی: اینکه دقیقا چه بخشی از مصرف قهوه به آن سمت میرود را نمیدانیم اما میتوان گفت بخش قابل توجهی را به خود اختصاص میدهند. به خصوص بیشتر در قهوههایی که طعم در آنها اهمیتی ندارد، دارک روست هستند یا ترکیبی از چند روبوستا هستند، چنین قهوههایی به خصوص در استانهایی که تمایل به مصرف مواد مخدر در آنها جدیتر است به وضوح مصرف بالایی دارند. حتی در قهوهفروشیهایی که در تهران فعالیت میکنند شاید بیش از پنجاه درصد از فروششان به این دوستان است. این اتفاق بسیار مثبت است و نشان میدهد که قهوه جایگزین مادههای مضری شده است که زندگی را از انسانها میگرفت.
در نهایت به نظر من این اتفاقات همزمان بودهاند به این معنا که شما قبلا به کافه میرفتید برای معاشرت و یکی از آیتمها در منو، قهوه بود. کمااینکه هنوز هم قهوه یکی از آیتمهای منو است ولی میتوان گفت امروز قهوه یکی از مهمترین آیتمهای منو در کافهها شده است. بسیاری از کافهها روی کیفیت و تنوع قهوههایی که سرو میکنند کار و با دیگر کافهها رقابت میکنند.
از طرفی مثل آمریکا که صبح همه مردم با قهوه آغاز میشود، اینجا نیز قهوه مسیری مشابه را طی میکند و بسیاری از ما صبحمان را با قهوه شروع میکنیم و دیگر مانند قبل نیست که بعد از کار یا عصر به کافهای برویم تا قهوهای با شیر بنوشیم. این مسیری است که قهوه در بسیاری از کشورهای دنیا طی کرده و حالا در کشور ما نیز شاهد شکل گرفتن آن و ورود قهوه به خانهها هستیم. امروز سرانه مصرف قهوه در کشور ما به ۴۵۰ گرم در سال رسیده است. این سرانه در کشور ترکیه ۱.۵ کیلوگرم در سال است در حالی که تا همین ۱۰ سال قبل سرانه مصرف قهوه در این کشور ۳۰۰ گرم در سال بود.
البته ترکیه هر ساله تعداد زیادی توریست دارد و شاید فرهنگ قهوه نوشیدن در این کشور نیز قویتر از ایران بوده است.
ربیعی: بله همینطور است، ترکیه سالها به تولید قهوه ترک شهرت داشته با این حال طی ده سال گذشته فعالیت و سرمایهگذاری بر روی قهوه در این کشور بسیار بیشتر شده است.
طی سالهای گذشته میزان واردات قهوه سبز به ایران چه تغییراتی داشته است؟
ربیعی: در سال گذشته حدود ۵۰ هزار تن قهوه به ایران از مسیرهای رسمی وارد شده است که این عدد از ۸ هزار تن سال ۹۷ به اینجا رسیده است. یعنی ما یک روند صعودی خیلی جدی در واردات قهوه داشتهایم. در این سالها سرمایهگذاریهای سنگینی در کارخانههای تولید قهوه یا وارادت دانه سبز شده است و ما حالا نیازی به قهوههای برشته شده خارجی نداریم. البته شاید افرادی باشند که مثل هر چیز دیگری به برندهای خارجی علاقهمند باشند اما به لحاظ ظرفیت داخلی تولید، ما کمبودی برای پاسخگویی به تقاضا نداریم.
اگر روند رشد مصرف از سرانه ۴۵۰ گرم در سال به سمت عدد ۱.۵ کیلو در سال برود، ابعاد بازار دچار تغییرات بزرگی خواهد شد. آیا به لحاظ سرمایهگذاری یا قدرت خرید مردم، آمادگی برای این میزان رشد در ایران وجود دارد؟
ربیعی: به هر حال این رشدی که از آن صحبت میکنیم، برای شرایط نرمال است. با توجه به شرایط فعلی من فکر نمیکنم در آینده کوتاهمدت شاهد سرمایهگذاریهای جدید چشمگیر باشیم یا همانهایی هم که فعال هستند شاید چندان به گسترش کسب و کار خود فکر نکنند. ولی در شرایط نرمال من احساس میکنم که تقاضای مصرفکنندگان قهوه در ایران رو به رشد باشد. همین حالا هم شاهد سرمایهگذاریهایی هستیم اما رشد این بازار کاملا به قدرت خرید مصرفکنندگان بستگی دارد. به هرحال قهوه در دنیا کالای ارزانی نیست، و با تمام اتفاقاتی که در بازار جهانی در حال رخ دادن است و قیمتها را صعودی میکند، مصرفکننده ایرانی نیز در کنار رشد تورم و مسایل بیشمار داخلی دیگر تحت تاثیر قرار میگیرد. در واقع قهوه کالای اساسی برای سبد خانوار نیست منظورم این است که به هر حال شاید نان یا گوشت مهمتر باشد و اگر قرار باشد چیزی حذف شود، احتمالا قهوه جزو آنهایی است که خیلی زود حذف میشود. کمااینکه در سال ۲۰۰۸ که در آمریکا رکود اقتصادی رخ داد، خیلی از شرکتهای بزرگ مانند استارباکس، فروششان به شدت کاهش پیدا کرد.
با توجه به رشد مصرف قهوه در ایران و پیشبینی ادامه پیدا کردن این رشد، واردات دانه سبز قهوه تبدیل به حوزهای مهم میشود. چیزی که حالا شاهد هستیم این است که کارگاهها یا کارخانههای برشتهکاری برای تامین دانه سبز خود با دو بحث جدی مواجه هستند، یکی قیمتگذاری و دیگری کیفیت دانههای سبز.
فاضلزاده: به نظر من صنعت قهوه ایران در حال حاضر در میانه راه قرار دارد، یعنی میتوان گفت از مرحله نوپایی عبور کرده و در تلاش برای بلوغ است. اگرچه آگاهی مصرفکننده نسبت به قهوه بالا رفته یا تجهیزات صنعت بسیار بهتر شدهاند، اما متاسفانه یک سری زیرساختها متناسب با رشد صنعت قهوه در ایران شفاف نشدهاند. دقیقا در این نقطه میتوان در رابطه با کیفیت دانههای سبز بحث کرد. بحث واردات دانه سبز بحثی تخصصی است و حتما مسایل خاص خودش را دارد اما ما کسانی که در بخش کافهداری فعال هستیم و قهوه را به دست مصرفکننده نهایی میرسانیم، با کیفیت قهوه بسیار درگیر هستیم.
به نظرم کیفیت دانههای سبز به این دلیل بسیار پایین است که شفافیت در ارتباط با آن وجود ندارد. در واقع میتوان گفت این شفافیت در بسیاری بخشهای دیگر از باریستا گرفته تا ردههای دیگر صنعت قهوه، وجود ندارد و ما با خلاهای قانونی مواجه هستیم. البته حتما بر روی قوانین موردنیاز کارهایی در حال انجام است اما خوب است این فعالیتها اطلاعرسانی شوند تا حول آنها برنامهریزی صورت بگیرد و این صنعت یک ساختار شفاف پیدا کند تا همه بتوانند در آن از واردکننده تا باریستا و روستر، جایگاه خود را پیدا کنند.
در رابطه با کیفیت دانههای وارداتی، من فکر میکنم استانداردهای کیفی مشخصی درباره دانههای سبزی که به کشور وارد میشوند در نظر گرفته نشده است که ما شاهد این حجم از وارادات محصولات بیکیفیت هستیم. چیزی که من در صنعت قهوه میبینم این است که یک الگوی تکراری ناقص در صنایع دیگر در رابطه با قهوه در حال تکرار است، مثل صنعت شکلات. مساله این است که استانداردهای قهوه باید متناسب با این کالا باشد، قطعا در این حوزه متخصصانی وجود دارند که میتوان از دانستههای آنان بهره برد و آنها نیز برای همفکری تمایل زیادی دارند. به این ترتیب میتوان به شاخصهای خوبی هم برای واردات و هم برای تولید قهوه روست شده دست یافت تا از الگوهای تکراری اجتناب کنیم و بر روی کیفیت تاثیرات مثبت بگذاریم.
ربیعی: توضیحی که من باید بدهم این است که انجمن قهوه ایران متشکل از تولیدکنندگان قهوه و واردکنندگان دانه سبز قهوه و وابسته به اتاق بازرگانی ایران است. اتاق بازرگانی ایران نیز به عنوان تنها بخش خصوصی که در ایران فعالیت میکند، انجمنها و تشکلهای ملی زیادی دارد که انجمن قهوه ایران نیز یکی از آنها است. در اینجا چند بحث مطرح شد از قیمت تا کیفیت. اما من ابتدا به بحث استانداردها که بیان شد اشاره میکنم.
انجمن قهوه ایران به تازگی استانداردهای مرتبط با واردات دانههای سبز را تغییر داد و به روز کرد. بنابراین بر اساس استانداردهای ملی بخش دانههای معیوب و عارضههای مربوط به دانه سبز را به روز کردیم و الان استانداردی که در کشور وجود دارد منطبق با استاندارد روز دنیا است. ما موفق شدیم با کمک فعالان صنعت قهوه و کارشناسان سازمان استاندارد، استانداردهای قبلی را که ایرادات زیادی داشتند را بازتعریف کنیم.
حالا ما استانداردهای به روز داریم اما مساله این است که نظارت به درستی انجام شود. در رابطه با قیمت نیز باید بگویم افزایش قیمتها در ایران علاوه بر تاثیری که از روند قیمتهای جهانی میگیرد، تا حد زیادی تحت تاثیر قیمت ارز است با این حال شاهد رقابت واردکنندگان دانه سبز قهوه بر سر تعیین قیمت و جذب مشتری هستیم.
نظارت نهایی بر کیفیت دانه سبز قهوه را کدام نهاد باید انجام دهد؟
ربیعی: قطعا بخش گمرک باید بررسی کند به صورت که به دانههایی اجازه ورود دهد که آلودگی نداشته باشند یا با استانداردهای کشور تطابق داشته باشند. اما اینکه کارشناس گمرک با چه کیفیتی این دانهها را بررسی میکند ما نمیدانیم. ما از طرف انجمن بارها پیشنهاد دادهایم که برای آموزش تخصصی کارشناسان گمرک در این زمینه آمادگی داریم. اما قبل از آن نخستین کاری که باید انجام میشد این بود که استاندارد رسمی کشور در این زمینه تغییر کند که خوشبختانه تغییر کرد و به روز شد. امیدوارم که استانداردهای جدید به گمرک ابلاغ شده باشد زیرا این تغییر استانداردها به سادگی صورت نگرفت و ما طی جلسات متعدد بسیار تلاش کردیم تا بتوانیم سازمان ملی استاندارد را برای این تغییرات مجاب کنیم. حالا اینکه آیا واردکنندگان خودشان این استانداردها را رعایت میکنند یا نه، ما نمیدانیم اما به نظر میرسد بسیاری از آنان تمایلی به اجرای این استانداردها ندارند زیرا برای کسانی که در بخش واردات سرمایهگذاری کردهاند پایین بودن قیمت قهوهای که در مبدا خریداری میکنند اهمیت زیادی دارد و معمولا قهوههای بیکیفیت هستند که قیمت پایینی دارند. به هر حال در سالهای اخیر بسیاری از سرمایهگذارانی که به واردات دانه سبز قهوه ورود کردهاند تخصصی در این زمینه ندارند و به صرف جذاب بودن این بازار و سودآور بودنش به آن ورود کردهاند و شاید نه دغدغه و نه تخصص شناسایی دانههای خوب را ندارند.
در کنار واردکنندگان غیرمتخصص، ما با بحث سهمیهبندی در واردات دانه سبز قهوه مواجهیم، این موضوع چطور وارادت را تحت تاثیر قرار داده است؟
ربیعی: متاسفانه بعد از اینکه واردات قهوه سهمیهبندی شد، بخش بسیار زیادی از این سهمیهها میرسد به واردکنندگانی که سابقه اعتباری زیادی به صورت کلی در واردات دارند و الزاما تخصصی در زمینه دانه سبز ندارند و آنها نیز دانههایی را وارد میکنند که ارزانتر باشد تا راحتتر به فروش برسند.
یعنی سهمیه واردات دانه سبز تنها بر اساس سابقه اعتبار واردات تعریف میشود؟
ربیعی: فرمولی که سازمان جهاد کشاورزی در نظر گرفته این است که دوسوم از وزن سهمیه یک واردکننده را سابقه ۶۰ ماهه واردات قهوه تشکیل میدهد و یک سوم دیگر را رتبه اعتباری واردکننده برای کل وارداتی که داشته است تشکیل میدهد. یعنی شرکتهایی که واردکننده خیلی اقلام دیگر هستند و رتبه اعتباری بالایی دارند، عملا سهمیه وارداتشان بیشتر از واردکنندگان تخصصی دانه سبز میشود. برای مثال واردکنندهای که به تازگی به شکل تخصصی وارد عرصه واردات دانه سبز شده است، عملا سهمیه کمتری برای واردات خواهد داشت. ما بر روی این موضوع به جهاد کشاورزی نقدهای زیادی داریم.
اینجا تولیدکنندگان و واردکنندگانی که صرفا در زمینه دانه سبز فعالیت دارند در نظر گرفته نشدهاند زیرا کسی که فقط قهوه وارد کرده است طبیعتا رتبه اعتباری خیلی بالایی نخواهد داشت. مگر ما نسبت به برنج و شکر و اقلام دیگر چقدر دانه سبز قهوه وارد میکنیم؟ ما شرکتهایی را داریم که تمام این اقلام را در حجمهایی زیاد وارد میکنند و رتبه اعتباری بالایی دارند. این موضوع از نظر ما اصلا عادلانه نیست.
سهمیهبندی اتفاقی بود که از ابتدا میشد حدس زد شبههایی جدی حول آن شکل بگیرد. از نظر شما بهترین مدل برای واردات دانه سبز قهوه چیست؟ و چطور میتوان به رقابتی سالم در این زمینه دست یافت.
ربیعی: تنها روشی که ما به آن اعتقاد داریم این است که بازار تعیین کند چه کسی میتواند بیشتر یا کمتر وارد کند. سهمیهبندی جایی اتفاق میافتد که در آنجا مشکلی هست. اولین پاسخی که جهاد کشاورزی به اعتراضات ما به سهیمهبندی میدهد این است که مشکل ارزی کشور باعث این سهمیهبندی شده است. پس ما مجبوریم که بپذیریم کشور مشکل ارزی دارد اینکه چرا کشور مشکل ارزی دارد بحث جداگانهای را میطلبد، اما به دلیل وجود این مشکل اعلام کردهاند که اجازه افزایش واردات در سال جدید را صادر نمیکنند، اما سعی میکنند که حجم واردات نسبت به سال قبل کمتر نشود زیرا به خاطر تحریمها محدودیتهایی وجود دارد که باعث میشود اولویت به کالاهای اساسی دیگر داده شود.
بنابراین با وجود رشد صنعت قهوه، نگاه حمایتی به تامین دانه سبز قهوه به عنوان ماده اولیه آن وجود ندارد؟
ربیعی: صحبت ما با دوستان این است که قهوه تبدیل به صنعتی شده است که فواید بسیار زیادی برای کشور دارد. این صنعت اشتغالزایی زیادی برای کشور به همراه داشته و مانع خروج ارز از کشور نیز میشود. ما همیشه این را میگوییم که اگر اجازه واردات قهوه سبز وجود نداشته باشد تا توسط تولیدکنندگان داخلی برشته و عرضه شود، مشتریان قهوه به سراغ کالاهای قاچاقی که وارد کشور شدهاند میرود و ارزی که بابت کالای قاچاق از کشور خارج میشود چند برابر واردات دانه سبز خواهد بود. ولی به هر حال اینها تصمیماتی است که گرفته میشود و در این میان بانک مرکزی توپ را به زمین جهاد میاندازد و جهاد نیز توجیهات خاص خودش را میآورد.
رشد صنعت قهوه عملا به میزان واردات دانه سبز قهوه بستگی دارد، اگر ما رشد نرمال سالانه در افزایش تقاضای قهوه را در نظر بگیریم چنانچه اجازه افزایش واردات قهوه سبز داده نشود اینطور به نظر میرسد که صنعت درجا خواهد زد و به دلیل افزایش تقاضا و تنظیم نبودن عرضه، قیمتها بالا خواهند رفت.
ربیعی: بله در شرایطی که رشد تقاضا اتفاق بیفتد اما حجم واردات دانه سبز فریز شود با رشد قیمت مواجه خواهیم بود.
پس در صورت اضافه نشدن ظرفیت واردات جدید به نظر میرسد انحصار واردات دانه سبز قهوه در دستان کسانی بماند که از قبل مشغول واردات بودهاند.
ربیعی: البته بازیگران جدید همچنان میتوانند وارد عرصه واردات شوند ولی تا سقف ۱۰ تن اجازه ثبت سفارش خواهند داشت. اما به صورت کلی ساختار سیستم سهمیهبندی سراسر ایراد است.
همین حالا آثار سو سهمیهبندی واردات دانه سبز را بر روی صنعت چطور میبینید؟
ربیعی: سیستم فعلی سهمیهبندی به این شکل است که جهاد کشاورزی یک سهمیهای را در نظر گرفته است که میزان آن را به واردکنندگان یا به مایی که در انجمن فعال صنعت قهوه هستیم نمیگوید. بزرگترین مشکل سهمیهبندی در کنار ایرادهای که خود این سیستم دارد این است که شفافیت ندارد. در حال حاضر سهمیه فصلی در حال باز شدن است. مثلا میگویند برای فصل بهار سهمیهها باز است و میتوانید ثبت سفارش کنید اما بازرگان یا تولیدکننده اطلاعات دقیقی ندارد که چه میزان میتواند ثبت سفارش کند بنابراین با توجه به فرمول سهمیه و سوابق خود رقمی را حدس میزند و ثبت سفارش میکند اما مشکل اینجاست که اگر این رقم بیشتر از سهمیه باشد، ثبت سفارش برگشت میخورد.
بعد از برگشت خوردن، ثبت سفارش باید مجددا انجام شود و دو یا سه روز زمان میبرد. در این مدت یک سری از بازیگران جدید اقدام به ثبتسفارش میکنند که گاهی شامل شرکتهای اقماری شرکتهای بزرگ هستند. در چنین شرایطی اگر کسی ۱۰۰ تن اجازه ثبت سفارش داشته باشد و ۱۱۰ تن ثبت سفارش کرده باشد، درخواست او برگشت میخورد و چون یک سری بازیگر جدید ثبت سفارش کردهاند، تا فرد بخواهد بار دیگر ثبت سفارش کند، سهمیه او به ۸۰ تن کاهش پیدا میکند. در کنار این مشکلات بعد از ثبت سفارش واردکننده باید حتی تا ۷۰ یا ۹۰ روز منتظر بماند تا تخصیص ارز بیاید.
بعد از تخصیص ارز باید منتظر تامین آن ماند و واردکننده در حالی درگیر این پروسه است که قهوه یک کالای فصلی است و اگر از زمان آن بگذرد ارتباطاتی که سالیان سال با تامینکننده در کشورهای دیگر یا با مزرعهدار ساخته شده است به مرور از بین میرود. به هرحال تامینکننده یا مزرعهدار بعد از برداشت میخواهد بارش را به فروش برساند و تا حدی میتواند منتظر یک خریدار باقی بماند زیرا بار او آماده فروش به دنیاست.
حالا کشوری مثل ایران که سهمی جزیی از بازار قهوه دنیا دارد قطعا به دلیل مشکلاتی که گفتیم در زنجیره تامین عقب میماند. در کنار تمام این مشکلات، مشکل بزرگ انتقال پول را هم در بگیرید که به دلیل تحریمها با سختی و هزینههای زیاد و در مدت زمان طولانی انجام میشود و در آخر ناوگانهایی را باید پیدا کرد که با ایران کار میکنند. در انتهای همه این مشکلات تازه میرسیم به گمرک که آنجا نیز مشکلات خاص خودش را دارد که روند ورود دانه سبز به کشور را بیش از پیش کند میکند.
واردات دانه سبز قهوه قبلا زیر نظر وزارت سمت بود، چه اتفاقی افتاد که این حوزه از وزارت صمت خارج و به جهاد کشاورزی سپرده شد؟ از نظر شما کدام یک از این دو سازمان کارنامه موفقتری در زمینه واردات دانه سبز قهوه داشتهاند؟
ربیعی: اتفاق بدی که افتاد این بود که قانونی آمد به نام «قانون انتزاع و تمرکز وظایف جهاد کشاورزی» که بر اساس آن اعلام شد واردات دانه سبز به عنوان ماده اولیه صنعت قهوه که قبلا زیرنظر وزارت صمت بود، به جهاد کشاورزی سپرده شد. الان به این صورت است که ما مجوزمان را از وزارت صمت میگیریم اما ماده اولیه موردنیازمان را جهاد کشاورزی تامین میکند. این در حالی است که اصولا جهاد کشاورزی درکی از صنعت و تولید ندارد. حرف ما این است که قهوه را چرا باید شبیه موز و انبه ببینیم؟ این میوهها به کشور وارد میشوند و صرفا کار بازرگانی روی آنها انجام میشود و صنعتی در کشور به آنها وابسته نیست اما دانه سبز قهوه استفاده خام ندارد و ماده اولیه صنعتی است که افراد زیادی در آن مشغول به کار هستند. در حال حاضر در هر روستری از پنج نفر تا ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر مشغول به کار هستند.
بر اساس آمارهایی که قبلا (سال ۱۴۰۱) منتشرشده است، مستقیما ۵۰ هزار نفر فقط در ارتباط با برشتهکاریها مشغول به کار بودهاند، که این میزان تا کنون قطعا افزایش داشته است. در کنار این مشاغل مستقیم، صنعت قهوه تعداد زیادی مشاغل غیرمستقیم به خود وابسته دارد. باریستاها در حال حاضر متخصصان دمآوری قهوه هستند که تعداد زیادی از این افراد در سراسر کشور مشغول به کار هستند و بسیاری مشاغل دیگر. خب اگر قهوهای وجود نداشته باشد یا برای رشد صنعت تلاش نشود، بسیاری از این مشاغل از میان خواهند رفت. به نظر من این چرخه اقتصادی سالم که حول محور قهوه در ایران شکل گرفته است باید درستتر دیده شود اگرنه به راحتی میتواند از بین برود.
به نظر میرسد تمام نکتههایی که به آن اشاره کردید در نهایت منجر به وارد شدن دانههای بیکیفیت به کشور میشود. همانطور که گفتید مشکلات واردات بسیار زیاد است و تامینکنندگان و کشاورزان منتظر ما نمیمانند پس بسیاری از برداشتهای جدید و باکیفیت به دست ما نمیرسد.
فاضلزاده: من به عنوان یک فعال صنعت قهوه این صنعت را بسیار جوان میبینم و به مشکلات و کاستیها هم واقف هستم اما در این میان انجمن و اعضای انجمن برای بالا بردن کیفیت دانههای سبز قهوه چه کار میتوانند انجام دهند؟ سوال من این است که آیا تمام این مشکلات و کاستیها این توجیه را برای واردکننده به وجود میآورد که هر قهوهای را با هر کیفیتی وارد کشور کند؟ منظور من این است که باید یک سری فاکتورهایی را در نظر بگیریم که با وجود تمام مشکلاتی که از خارج از صنعت به فعالان آن تحمیل میشود، دستکم کیفیت در این میان گم نشود و واردات دانههای سبز قهوه به حداکثر کیفیت خود برسد. شاید انجمن بتواند پل ارتباطی بین متخصصان و فعالان قهوه و واردکنندگان باشد تا واردکنندهای که میخواهد در زمینه قهوه فعالیت داشته باشد اما علم کافی را ندارد، با حفظ منافعش دانههایی را وارد کند که از کیفیت قابل قبول برخوردار باشد.
به نظر من باید از انجمن استفاده بهینه بکنیم به این صورت که انجمن تنها گوش شنوا برای مشکلات واردکنندگان نباشد، هرچند قطعا این یکی از وظایف انجمن است اما شاید بتوان از نیروی جوان و متخصصی که در صنعت وجود دارد در جهت افزایش کیفیت دانههای سبز استفاده کرد. پتانسیل متخصصان صنعت قهوه در ایران بسیار بالا است. ببینید ما با وجود تمام تحریمهایی که فعالیت در صنعت قهوه و کافهداری بسیار دشوار کرده است و از سال ۲۰۱۸ حتی اجازه ورود به مسابقات یا دورههای آموزشی بینالمللی را به ما نمیدهند، به لحاظ نیروی متخصص در جایگاه بسیار خوبی قرار داریم.
واقعیت این است که ما از همین ترکیهای که در شرایط غیرتحریمی است و مصرف قهوه و کافهها نیز در آنجا بیشتر است، نه تنها به لحاظ تخصص دست کم نداریم که حتی در بسیاری رشتهها از آنها پیشی میگیریم. حتی در مقایسه با بسیاری از کشورهای همسایه نیز وضعیت بهتری داریم.
اینکه میگویم «تخصص» منظورم قهوه تخصصی نیست، بلکه منظورم حتی علم به روز برای واردات قهوه تجاری است. به هرحال چنین پتانسیلی در این صنعت در ایران در صورت به کار گرفته شدن میتواند منجر به افزایش آگاهی در رابطه با کیفیت دانههای سبز وارداتی منجر شود. این مواردی که من میگویم همگی طرح مسالههایی هستند که امیدوارم بتوان روی آنها بیشتر کار کرد.
ربیعی: در رابطه با سطح تخصص کاملا درست میفرمایید. الان بسیاری از مسابقات در ترکیه یا کشورهای حاشیه خلیج فارس داورهایشان بچههای ایرانی هستند و مقامهای قهرمانی هم توسط ایرانیان کسب میشود.
فاضلزاده: بله قهرمان مسابقات روست ترکیه و دبی هر دو ایرانی بودهاند. در قطر هم مسابقاتی که اخیرا برگزار شد قهرمانش ایرانی بوده. در تمام این مسابقات دوستان ایرانی داور بودهاند. پس ما با وجود تحریمها به قدری پویا هستیم و آنقدر انگیزه داریم که به هر روشی شده خودمان را سرپا و به روز نگه داشتهایم. ولی من با توجه به ارتباطی که با فعالان صنعت دارم فکر میکنم یک دلسردی در میان فعالان در حال رخ دادن است که ناشی از این است که میبینند دستشان به جایی نمیرسد که بخواهند تغییری ایجاد کنند. فکر نمیکنم چیزی بدتر از این باشد که چنین حسی به کسی منتقل شود که تاثیرگذار نیست و چنین چیزی را حالا در میان فعالان صنعت میبینم.
من فکر میکنم یکی از نمودهای جدی این دلسردی را میتوان در نمایشگاههای تخصصی دید.
ربیعی: اتفاقا این موضوعی بود که من قصد داشتم به آن بپردازم. نمایشگاههای قهوه در تعداد زیادی و بدون اینکه استانداردهای کافی را داشته باشند، از گذشته برگزار میشدند و هنوز هم برگزار میشوند و مجریان نمایشگاهها بدون اینکه نتیجه برایشان مهم باشد، نمایشگاه برگزار میکنند. انجمن قهوه ایران اگرچه برگزار کننده نمایشگاه نیست، اما از حدود سه سال قبل شروع کرد به برگزاری نمایشگاه به این صورت که خود انجمن با مجریانی که انتخاب میکند نمایشگاه را پیش میبرد. در سالهای گذشته روند برگزاری نمایشگاه بهتر شد و سال گذشته در نمایشگاه ایرانمال قسمتی را در نظر گرفتیم که کسانی که کسب و کارشان کوچکتر بود هم امکان حضور پیدا کنند و مسیر بزرگ شدن را طی کنند. سال گذشته همچنین کارگاههایی را داشتیم که متخصصان در آنها حضور یافتند و در رابطه با قهوه آموزشهایی ارایه دادند. امسال نیز این اتفاقات رخ خواهد داد. اما تمام این اتفاقات و بهبودشان زمانبر است.
برگزاری نمایشگاه برای ما چالشهای بسیار زیادی به همراه داشته است زیرا افراد زیادی هستند که تمایل دارند خودشان برگزارکننده نمایشگاه باشند. به هر حال صنعت جوان است و هر کسی دوست دارد افراد حاضر را به سمت خودش ببرد اما ما خیلی در حال تلاش هستیم که با کمک دوستان و ارتباطاتی که با متخصصان قهوه داریم، این وضعیت را ساماندهی کنیم زیرا اصولا انجمن قهوه نفع مالی ندارد و این صلاحیت را دارد که این کار را بکند.
ما اگر فقط ابعاد مالی را در نظر میگرفتیم میتوانستیم بر تغییر استانداردها اصرار نداشته باشیم. همین حالا شاهد هستیم قهوههایی که چندین سال است در انبارهای دبی ماندهاند، گونیهایشان عوض میشود و به ایران فرستاده میشود. این اتفاق بسیار بدی است که ما با تغییر استانداردها سعی کردیم مانعی برای آن ایجاد کنیم. بنابراین اگرچه انجمن نمیتواند به واردکننده بگوید چه چیزی وارد کند یا نکند ولی کار مهمی که ما کردیم این بود که استانداردها را تغییر دادیم و برای اجرای آنها پافشاری کردیم زیرا اصولا صنعت قهوه کشور باید جهتدهی شود.
آیا دانههای قهوه در گمرک آزمایش نمیشوند؟
ربیعی: ببینید ما یک بحث سلامتمحور داریم و یک بحث کیفیتمحور. بحثهای سلامتمحور معمولا جدیتر گرفته میشوند. برای مثال کانتیرهای حامل دانه سبز قهوه باید پلمپ باشند و قبل از ورود به کشور سمپاشی شوند به دلیل جلوگیری از آلودگیهای باکتریایی و قارچهایی که ممکن است در محیط بندر ایجاد شود. اما شاید بحثهای کیفیتمحور خیلی برای گمرک دغدغه نباشد هرچند استانداردهایی که اخیرا تغییر دادهایم کیفیتمحور هم هست اما در این میان جای آموزش از سمت متخصصان و فعالان صنعت خالی است تا واردکننده قهوه بیکیفیت را به جای قهوه باکیفیت نخرد.
این اتفاق حالا به دو دلیل در حال رخ دادن است. یکی اینکه خب برای برخی کیفیت اهمیت ندارد و قهوههای با کیفیت پایینتر را با قیمت کمتر خریداری میکنند. دوم اینکه برخی واقعا از سر بیاطلاعی اقدام به خرید دانهای میکنند که کیفیت کافی ندارد. این را ما یا متخصصان متوجه میشوند. مثلا یک بار وارد کشور میشود و گونیها همه شبیه یکدیگر هستند اما کیفیت محتویات آنها با هم فرق دارد. مهم است قبل از خرید باید قهوهآزمایی انجام بگیرد، میزان رطوبت قبل از روست و بعد از آن سنجیده شود اما خب این اتفاق خیلی در صنعت رخ نمیدهد و مصرف عمده کشور بدون در نظر گرفتن این عوامل رقم میخورد.
فاضلزاده: به نظر من شرایط کیفیت دانههای سبزی که وارد میشوند به قدری پایین هستند که موضوع ما الان این نیست که به قهوههایی با امتیاز بالا برسیم که اصولا در بازار قیمت بالایی دارند. من فکر میکنم ما حتی اگر بتوانیم به قهوههایی با امتیازهایی بین ۸۰ تا ۸۳ برسیم و برداشت آنها نیز تازه باشد، کفایت بکند برای اینکه سطح کیفیت قهوه مصرفی کشور را بالا ببریم. بالا رفتن این کیفیت از آنجایی اهمیت دارد که ما در حال ساختن ذایقه افراد هستیم و اساسا کار فعالان صنعت این است که ذایقهسازی میکنند. اما این کار به این علت که ماده اولیهاش از کیفیت لازم برخوردار نیست، به خوبی پیش نمیرود.
یک نگرانی که حالا برای من به عنوان کسی که در بخشهای مختلف صنعت از واردات تا روست تا کافهداری فعالیت داشته و دارد این است که چنانچه زمانی واردات قهوههای خارجی آزاد شود، آیا تولیدکنندگان داخلی از نظر کیفی توانایی رقابت خواهند داشت؟ جواب این سوال از جانب من منفی است. بحث این است که تولیدکنندگان ما توان و علم تولید به روز را دارند اما ماده اولیه باکیفیت در دسترسشان قرار ندارد.
ربیعی: اگر در شرایط برابر همانطور که یک برند ایتالیایی دانه سبز مورد نیازش را از هر کجای دنیا که نیاز دارد میخرد، آن را تولید و صادر میکند، در کشور ما نیز واردکننده دانه سبز با همان سهولت آن دانه را خریداری و تولید کند، آنجاست که رقابت به وجود میآید و من سعی میکنم دانه بهتر بخرم، کیفیت آن را مدام بررسی کنم و باقی قاضایا.
در حال حاضر اما فعالیت برندهای خارجی در ایران ممنوع است. این موضوع تا جایی به نفع صنعت قهوه بود زیرا صنعت به سمت رشد کردن رفت و برای پاسخگویی به نیاز داخل پر و بال گرفت و اتفاقا رقابت خوبی میان برندهای داخلی شکل گرفت. اما چالشی که حالا با آن مواجهیم این است که همه جوره محدود شدهایم. یعنی به ما میگویند واردات سهمیهبندی است، از آن طرف بحث افزایش قیمت دلار را داریم و تمام این مسایل دست به دست هم میدهند که تولیدکنندهای که میخواهد باکیفیت باشد نیز نتواند کاری از پیش ببرد.
در نهایت به این موضوع میرسیم که سازمان جهاد کشاورزی تفکر صنعتی ندارد و عملا نمیتواند چشمانداز درستی را برای صنعت ترسیم کند.
ربیعی: بله در حاضر ما چالشهای بسیاری با جهاد کشاورزی داریم و خیلی تلاش کردیم دو نکته را به دوستان در این سازمان منتقل کنیم. یکی اینکه دانه سبز قهوه ماده اولیه صنعت است و نباید به آن به شکل یک محصول کشاورزی نگریست دوم اینکه به این موضوع توجه کنند که قهوه دیگر کالای لوکس نیست. کافی است شما چه در تهران چه شهرهای شمالی یا جنوبی در جاده حرکت کنید تا قدم به قدم تابلوهای قهوه و اسپرسو را مشاهده میکنید.
فاضلزاده: اگر فاصله اهواز تا آبادان را به تازگی سفر کرده باشید میبینید که در جاده دستگاههای اسپرسوی سه گروپ دارند و تعداد آنها بسیار زیاد است.
بنابراین شما فکر میکنید اگر واردات دانه سبز بار دیگر به وزارت صمت سپرده شود، وضعیت بهتری بر صنعت قهوه حاکم خواهد بود؟
ربیعی: نمیدانم که قطعا این اتفاق بیفتد یا خیر اما حداقل وزارت صمت برخورد بهتری با صنعت دارد. مثلا همین نظام سهمیهبندی در رابطه با کالاهایی که مربوط به قهوه است و از طریق وزارت صمت انجام میشود شفافتر است.
البته امیدوارم صنعت قهوه ایران به خوبی به مسیرش ادامه بدهد اما اگر تلاشی برای رفع تمام این مشکلات چه در داخل و چه خارج از این صنعت نشود، چه چشماندازی برای آن میبینید؟
فاضلزاده: به نظر من خروج وزارت صمت از این ماجرا باعث شد تا صنعت قهوه کمتر از همیشه به رسمیت شناخته شود. این صنعت در حال گذار به دوران جدیدی بود که با این شرایط به نظر میرسد رسیدن به نقاط مطلوب در این صنعت طولانیتر از قبل شود و مسیر را برای فعالان صنعت فرسایشی کند.
ربیعی: شاید بتوان گفت قهوه، صنعت «بسیار نوپایی» است. مثل صنایع نوپای دیگر از جمله صنعت پلاستیک یا تولید نان صنعتی که زمانی نه چندان دور اصلا وجود نداشتند اما حالا در کشور خیلی بزرگ شدهاند. هرچند که هنوز تولید نان سنتی در کشور جریان دارد اما تولید نان صنعتی سهم خود را از بازار دارد. از نگاه انجمن نیز این برداشت وجود دارد که صنعت قهوه ایران به شکل واقعی به صنعت تبدیل شده است و این را به واسطه ساز و کارهایی که ایجاد شده و سرمایهگذاریهایی که انجام شده است میتوان مشاهده کرد.
بنابراین ما به کمک تمام دوستان و متخصصان باید یک نظامی به صنعت قهوه بدهیم که این درخت درست رشد کند. صنعت قهوه در تمام دنیا صنعتی جدی و مولد است که به چرخه اقتصادی کشورها کمک میکند. یک آماری که در مورد صنعت قهوه آمریکا وجود دارد این است که به ازای هر یک دلار در حوزه صنعت قهوه، ۴۲ دلار ارزش افزوده به همراه میآید. یعنی وقتی قهوه سبز وارد این کشور میشود، چرخه اقتصادی که در آمریکا روی آن انجام میشود ۴۲ برابر میشود. این عدد در ایران اگرچه این میزان نیست اما ممکن است به اندازه نصف آن باشد. این چرخه از لحظهای که قهوه سبز وارد میشود و بار کامیون میشود آغاز میشود و تا لحظهای که در کافه تحویل مشتری شود چرخهای وسیع را به حرکت در میآورد که اثر آن بر اقتصاد اصلا قابل چشمپوشی نیست. باید باور کنیم این چرخه وسیع حول کمتر مادهای شکل میگیرد که به کشور وارد میشود.
پست های مرتبط
منصور ضابطیان: کافههای ایران را با پاریس عوض نمیکنم
قهوه، نقالی و نوگرایی: ردپای ارامنه در شکوفایی فرهنگ کافهنشینی ایران

